loading...
شهید صیاد شیرازی
محمد بازدید : 290 یکشنبه 01 آبان 1390 نظرات (6)

 

بسم الله الرحمن الرحيم(1)

الحمد لله رب العالمين(2) الرحمن الرحيم(3) مالك يوم الدين(4) اياك نعبد و اياك نستعين(5) اهدنا

الصراط المستقيم(6) صراط الذين انعمت عليهم; غير المغضوب عليهم; و لا الضالين(7)

 

 

ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است(2) خداوندى كه بخشنده و بخشايشگر است(3) خداوندى كه مالك روز جزا است(4) پروردگار تنها تو را مىپرستيم و فقط از تو يارى مىجوييم(5) ما را به راه راست هدايت فرما(6) راه كسانى كه مشمول عمتخود ساختى; نه راه كسانى كه بر آنها غضب كردى; و نه راه گمراهان(7بسم الله . . .

در قرآن مكتوب از همان آغاز كه قرآن به كتابت درآمده است در اول بسم الله الرحمن الرحيم است; يعنى سوره با بسم الله آغاز مىشود. ولى دير زمانى است كه بين شيعه و سنى بر سر اينكه آيا اين آيه جزء هر سوره استيا نه، اختلاف عظيمى وجود دارد. اهل تسنن آن را جزء هيچ سورهاى نمىدانند و شروع هر سوره را با بسمالله از قبيل شروع هر كار ديگر با بسمالله مىشمارند كه بسمالله جزء آن كار نيست; بلكه در عمل گاهى سورهها را بدون بسمالله آغاز مىكنند. در نماز حمد و يا هر سورهاى را كه احيانا بخواهند بعد از حمد بخوانند بدون بسمالله مىخوانند.

شيعه به پيروى از ائمه اطهار عليهم السلام بشدت با اين مسئله مخالفت دارند، تا آنجا كه ائمه اطهار فرمودهاند خداى بكشد كسانى را كه بزرگترين آيه از آيات قرآن را از قرآن حذف كردهاندآغاز كارها به نام خدا

ولى اينكه به بشر دستور داده شده است كه كارهايش را بنام خدا بنامد، روى چه انگيزهاى مىتواند باشد؟ براى اين است كه كارهاى انسان جنبه قدس و عبادت پيدا كند و بنام او بركتيابد.

الله

الله يكى از نامهاى خداست. نامگذارىهائى كه براى افراد و يا اشياء مىكنند گاهى از نوع علامت است و گاهى از نوع وصف.

در قسم اول گرچه اسماء خودشان داراى معانى هستند ولى معناى آنها منظور نظر نگرديده; بلكه تنها براى تشخيص و بازشناسى اين اسم گذاشته شده است و لذا حكم يك علامت را بيشتر ندارد.

در قسم دوم نام، حكايتگر شانى از شئون صاحب نام است و صفتى از صفات او را بيان مىكند.

پروردگار متعال نامى كه صرفا جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نامهاى او، نمايانگر حقيقتى از حقايق ذات مقدس او است.

در قرآن كريم در حدود صد اسم براى خداوند آمده است كه در واقع صد صفت است كه نمونه آنها را در همين سوره ملاحظه مىنمائيد:الله، رحمن، رحيم، مالك يوم الدين، ولى هيچكدام جامعيتى را كه اين نام دارد، ندارند; چون آنها هر كدام يكى از كمالات او را نشان مىدهند ولى اين نام، نمايانگر ذات مستجمع جمع صفات كماليه است

معنى الله چنين مىشود: آن ذاتى كه همه موجودات; ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقيقتى است كه شايستگى پرستش دارد

ترجمه الله

مىتوان گفت كه در فارسى لغتى مترادف كلمه الله كه بشود جاى آن گذارد نداريم، و هيچكدام رساننده تمام معنى الله نيستند. زيرا اگر بجاى الله «خدا» بگذاريم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآى» است و رساننده تعبيرى است كه فيلسوفان مىكنند، يعنى «واجب الوجود»الرحمن الرحيم

بجاى اين دو كلمه نيز در فارسى نمىتوان واژهاى يافت كه عينا ترجمه آن باشد و اينكه بخشنده مهربان معمولا ترجمه مىكنند ترجمه رسائى نيست. زيرا بخشنده ترجمه جواد است و مهربان ترجمه رؤف و هر دو از صفات پروردگار است كه در قرآن آمده است

اين استكه بعضى از مترجمان اخير وقتى ديدهاند كه هيچ كلمهاى رساننده معانى اين كلمات نيست; آيه شريفه; بسم الله الرحمن الرحيم را «به نام الله رحمن الرحيم»; ترجمه نمودهاند

رحمان كه بر وزن فعلان است دلالت بر كثرت و وسعت مىكند و مىرساند كه رحمتحق همه جا گسترش پيدا كرده و همه چيز را فرا گرفته است

اين گونه رحمتحق استثناء ندارد; و اينطور نيست كه شامل انسانها باشد و غير انسانها را شامل نشود و يا در انسانها تنها انسانهاى مؤمن را فرا گيرد، خير; بلكه سراسر گيتى مشمول رحمانيتحق است و يا عين آن استيعنى آنچه در عالم هستى هست رحمتحق است.

درسى كه مىتوان از جمله بسم الله الرحمن الرحيم آموخت اين است كه آنچه كه از خدا به عالم مىرسد دو گونه نيست; خير و شر. بلكه آنچه از او مىرسد جمله نيكو و رحمت است و اين رحمتشامل جماد و نبات و حيوان و انسان به تمام اقسامش مىگردد چون اصولا فاتحه و گشايش هستى با رحمتحق است

و اما رحيم كه بر وزن فعيل است دلالت بر رحمت لاينقطع و دائم حق مىكند. رحمان كه دلالت بر رحمت واسعه پروردگار مىكرد و شامل همه موجودات مىگشت ولى بالاخره در اين عالم يك سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مىشوند و فانى مىگردند. ولى رحيم نوعى از رحمت است كه جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است كه از طريق ايمان و عمل صالح; خود را در مسير نسيم رحمتخاصه حق قرار دادهاند!!

پس پرودگار يك رحمت عام دارد و يك رحمتخاص. با رحمت عام خودش همه موجودات را آفريده است كه از جمله آنان انسان است.

انسان كه تنها موجود مكلف است و خودش مسئول خويش است اگر وظائف و تكاليفى كه به عهدهاش نهاده شده بود انجام دهد; مشمول رحمتخاص الهى خواهد شد. رحمان اشاره به آن رحمت بىحسابى است كه همه جا كشيده و مؤمن و كافر و حتى انسان و جماد و نبات و حيوان ندارد ولى رحيم اشاره به رحمتخاص است كه به انسانهاى مطيع و فرمانبردار اختصاص دارد.الحمد لله

در اينجا هم بايد بگوئيم كه ما لغتى در فارسى نداريم كه ترجمان كلمه حمد باشد. البته دو كلمه است كه نزديك به معناى حمد است و آنها در فارسى معادل دارند و معمولا براى ترجمه حمد از معادل آنها استفاده مىشود. يكى از مدح كه معادل آن ستايش است و ديگرى شكر ك به سپاس ترجمه مىشود. ولى هيچكدام به تنهائى رساننده معناى حمد نيست

حمد نه مدح خالص است و نه سپاسگزارى خالص; پس چيست؟ مى توان گفت اگر هر دو بهم تركيب كنيم; حمد است. يعنى مقامى كه هم لايق ستايش است بدليل عظمت و جلال و حسن كمال و بهاء و زيبائى كه دارد، و هم لايق سپاسگزارى است بدليل احسانها و نيكىها كه از ناحيه او رسيده است; آنجاست كه كلمه حمد بكار مىرودحمد مخصوص خداوند است

بعيد نيست كه در معنى حمد; مفهوم ديگرى نيز دخالت داشته باشد و آن مفهوم پرستش است پس در مفهوم حمد سه عنصر در آن واحد دخيل است: ستايش; سپاس; پرستش; به عبارت ديگر حمد; ستايش سپاسگزارانه پرستشانه است. شايد اينكه طبق اين آيه: حمد مخصوص خداوند است و غير او محمودى نيست، از اين جهت است كه در مفهوم حمد; مفهوم پرستش هم هست

چرا نبايد انسان در مقابل وسائط انسانى كه خدا براى او قرار داده استسپاسگزارى كند؟

مخلوقاتى كه خدا به وسيله آنها خيرى به انسان مىرساند; نيز بايد سپاسگزارى و قدردان آنها بود. تا آنجا كه گفته شده است «من لم يشكرالمخلوق لم يشكر الخالق» هر كس مخلوق را سپاسگزار نباشد; خالق را سپاسگزار نبوده است. پدر; مادر; معلم و تمام آنها كه همواره وجود انسان مشمول خيرها و احسانهاى آنان بوده است همه را بايد شكرگزار بود، هيچ گاه نمىتوان بعذر اينكه من شكر خدا را مىكنم و به بندگان كارى ندارم، آنان را فراموش كرد و شكر نعمتشان را بجاى نياورد. ولى بايد توجه داشت كه اين طور نيست كه يك جا بنده را بايد شكر كرد و يك جا خدا را، بلكه در همان حال كه بنده را سپاسگزارى مىكنيد، بايد توجه داشته باشيد كه بنده استقلال ندارد، در همان چيزى كه از ناحيه بنده به انسان رسيده استخداوند پيش از آن استحقاق شكر داردرب العالمين

درباره كلمه رب نيز بايد بگوئيم كه در فارسى كلمهاى كه بتوانيم معادل آن قرار دهيم نداريم. گاهى به معناى تربيت - كننده معنى مىكنند

گاهى آن را صاحب اختيار ترجمه مىكنند

در هر حال هيچكدام از اين كلمات به تنهايى رساننده معنى رب نيست، گرچه هر دو صفت جدا جدا از اوصاف خداوند به شمار مىآيند ولى گويا در كلمه رب هم مفهوم خداوندگارى و صاحب اختيارى نهفته است و هم معناى تكميل كننده و پرورش دهنده. خداست كه هم صاحب اختيار عالم است و هم كمال رسان همه عالم است

اين خداوند است كه موجودات همه اين عوالم را به كمال نهائى مىرساند. رب العالمين است

از قرآن استفاده مىشود، اصولا اين جهان، جهان پرورش است انسان كه خود نيز به گروههاى مختلف، خوبها بدها تقسيم مىگردد همگى در حال پرورش يافتن هستند. و جالب اين است كه گوئى جهان يك محيط مساعد كشاورزى است و هرگونه بذرى در آن پاشيده مىشود، پرورش مىيابد، در اين عالم نه تنها خوبها تكامل مىيابند، بلكه بدها «يعنى كسانى كه تخم بدى مىكارند» نيز در نظام اين جهان مراحل خود را طى مىكنند

خلاصه مضمون اين آيات اين استكه: هر كس كه طالب دنيا باشد، و بذر دنيائى بكارد، ما هم او را مدد رسانده و بذرى كه پاشيده است به ثمر مىرسانيم ولى آن اندازه كه بخواهيم و براى هر كس كه خود اراده كنيم. يعنى آنجاست قطعى و لايتخلف در كار نيست كه حتما هر كس ثمره نقد و عاجل بخواهد كارش را به نتيجه برسانيم.

علت اينكه بذر دنيا طلبى نتيجهاش صد در صد قطعى نيست اين جهت است كه دنيا پر از تزاحم و آفات و موانع است نه اينكه اين جهان براى پرورش اين بذرها ساخته نشده است.

بعد مىفرمايد: ولى بطور قطعى چنين كسى كه هدفش را محصور و محدود به دنيا كرده و از مسير شايسته انسان خارج شده است از جهنم سر در خواهد آورد.

و اما اگر كسى هدف دنيائى نداشته باشد و بذر آخرتى بكارد و در راه آن سعى و كوشش كند، اين عمل هيچگاه ضايع نمىگردد و به نتيجه مىرسد. «كلا نمد هولاء و هولاء» هم آن دسته را ما مدد مىكنيم و به اين دسته مدد مىرسانيم.خلاصه اينكه نظام اين عالم اينگونه ساخته شده كه هر كس هر بذرى بپاشد اين مساعد براى پرورش دادن است و همان بذر را پرورش مىدهد، منتهى اينكه يك نوع بذرها صد در صد به نتيجه مىرسد، و آن بذرى است كه بر صراط مستقيم باشد. بعضى بذرهاست كه گرچه امكان پرورش دارد ولى به نتيجه رسيدنش كليت ندارد. و از اينجاست كه افرادى كه كارهاى ناشايستى انجام مىدهند و با نقشههائى كه طرح مىكنند و به نتيجه مىرسند، نمىتوانند بدينگونه عمل خويش را توجيه كنند كه اگر كار ما مورد اشكال بود، ما به نتيجه نمىرسيديم. خير! هر تئورى كه كه در عمل به نتيجه برسد، دليل بر حقانيتش نيست، اين نظام جهان است كه «كلا نمد هولاء هولاء» هر كس هر بذرى بپاشد رشد و احيانا به نتيجه مطلوب مىگرددالرحمن الرحيم

قبلا درباره اين كلمه تا اندازهاى بحث كرديم و اينك اضافه مىكنيم كه توصيف پرورگار به اين دو صفت معرفت بسيار كامل مىخواهد. زيرا رحمن يعنى آنكه رحمتش فراوان است، و نه آن مقدار كه تنها، از كلمه فراوان مىفهميم بلكه يعنى آنكه همه هستى از ناحيه اوست و هر چه از او بپرسد رحمت و نيكوست. و رحيم يعنى آنكه فيضش دائما به انسانها مىرسد

اين دو صفت، اولى مربوط به نظام هستى است و دومى مربوط به عالم خاص انسانهاست. براى توصيف پروردگار به صفت اول، آنقدر عرفان عميق براى بنده لازم است كه جهان را سراسر رحمتاندر رحمت ببينند و فكر ثنويت را از خود دور كنند و پديدههاى جهان را به خير و شر تقسيم نكند، و بلكه سراسر هستى را بدليل آنكه ناشى از اوستيك كاسه خير و رحمت محض بداند. و اين همان مسئلهاى است كه در عدل الهى مطرح است اين نكتهاى است كه دائما، عبد بايد با خويش بازگو كند

خدا را به صفت رحمان شناختن، به معنى شناختن جهان است به عنوان مظهر تام حكمت بالغه الهى و نظام اتم پروردگار. و در هنگام ستايش الله به اين صفت، چنان ديدى انسان بايد داشته باشد كه نظام خير است. نظام رحمت است. نظام نور است. شر، نقمت و ظلمت امور نسبى و غيرحقيقى مىباشد

و اما صفت دوم كه صفت رحيم است، در اينجا نيز بايد بگوئيم كه شناخت «الله» به اين صفت مستلزم آن است كه انسان به مقام و موقعيتخودش در ميان موجودات عالم شناخت كامل داشته باشد.

انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا (سوره دهر آيه 3)

راه راست و كج هر دو در جلو انسان قرار گرفته، اگر انسان راه راست و صراط مستقيم حق را بپمايد آن وقت است كه يك نوع رحمت و عنايتخاصى از ناحيه خدا شامل حالش مىگردد و گوئى عالم به گونهاى ساختهشده كه هر كس راه خدا را برود، پروردگار او را مدد مىكند، راهنمايى و هدايتش مىكند (و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا) دلش را نور بخشيده و قلبش را نيرو مىدهد، اسباب و وسائل را براى راهش مهيا مىسازد، رزق «من حيث لايحتسب» به او مىرساند، و بالاخره به مرحلهاى مىرسد كه احساس مىكند بمرحله داد و ستد با خداى خويش رسيده است چون مىبيند هر چه كه او در كردار خالصانهتر رفتار مىكند، عنايات الهى بيشتر شامل حالش مىگردد. در اين وقت است كه بنده به مرحله رضا و تسليم رسيده استمالك يوم الدين

آيا فقط خداوند مالك و ملك روز قيامت است و در دنيا نيست؟

خير، بلكه خداوند مالك و ملك حقيقى هم دنيا و هم آخرت است. فرقش اين است كه بشر چون در دنيا چشم حقيقت بين ندارد، مالكها و ملكهاى اعتبارى و مجازى را مىسازد. خود را و ديگرى را مالك بر اشياء و ملك آنها مىداند و مىگويد من مالك اين خانهام ولى هنگامى كه حقايق جهان برايش مكشوف شد و نگاهى واقعبينانه بر جهان افكند آنگاه خواهد ديد كه همه ملكها و مكلها ساختگى بوده و مالك و ملك حقيقى هستى اوست. و لقد كشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد. اياك نعبد . . .

اياك نعبد و اياك نستعين: پروردگاراتنها و تنها ترا مىپرستيم و تنها و تنها از تو استعانت مىجوئيم.

اينكه انسان گمان مىكند; كه توحيد يكى از مسائل اسلام است و هزاران مسئله ديگر در اسلام در كنار توحيد قرار گرفته است، ولى وقتى با نگاهى دقيقتر مىنگرد مىبيند اسلام سراسرش توحيد استيعنى تمام مسائل آن چه آنها كه مربوط به اصول عقائد است و چه آنها كه به اخلاقيات و امور تربيتى و يا به دستور العملهاى روزانه ارتباط دارد همگى يكجا و يكپارچه توحيد است

در اسلام چنين اصلى وجود دارد كه همان توحيد است، يعنى تمام مبانى اسلامى را اگر تحليل كنيم بازگشت به توحيد مىكند.

اگر نبوت و معاد را كه دو اصل ديگر از اصول اعتقادى هستند و يا امامت را مورد تحليل قرار دهيم در شكل ديگر، توحيد است. و اگر دستورهاى اخلاقى و يا احكام اجتماعى اسلامى را مورد بررسى قرار دهيم در شكل ديگر، توحيد است. و اگر دستورهاى اخلاقى و يا احكام اجتماعى اسلامى را مورد بررسى قرار دهيم در شكل توحيد خودنمائى مىكنندتوحيد نظرى و توحيد عملى:

در اسلام دو توحيد وجود دارد: نظرى و عملى. توحيد نظرى مربوط به عالم شناخت و انديشه است. يعنى خدا را به يگانگى شناختن، و توحيد عملى يعنى خود را در عمل يگانه و يك جهت و در جهت ذات يگانه ساختن. به عبارت ديگر توحيد نظرى يعنى شناختيگانه بودن خدا، و توحيد عملى يعنى يگانه شدن انسان!!

نكتهاى كه مىخواهم تذكر دهم اين است كه در سوره حمد آنچه از اول سوره تا اين جا آمده است مربوط به نوع اول يعنى توحيد نظرى است، و از اين جا (اياك نعبد) به بعد بيان توحيد عملى است.

توحيد نظرى ، يعنى توحيدى كه از مقوله شناخت است و اين شناختها فوقالعاده لازم و ضرورى است. و هيچگاه نبايد گفت كه اين مرحله يك مرحله ذهنى است و ضرورتى ندارد خير، بلكه در اسلام شناختخودش اصالت دارد و تا اين مرحله نباشد انسان در عمل پيش نخواهد رفت.

اما آيا مرحله كافى است؟ يعنى اگر انسان فقط بشناسد و بفهمد موحد محسوب شده است؟ خير; بلكه اين شناختن و فهميدن مقدمه شدن است. يعنى بايد بشناسد و بفهمد تا بشود. (توحيد عملى)

آنگاه كه مىگوئيم اياك نعبد توحيد عملى را آغاز نمودهايم و مىخواهيم اظهار يگانه شدن كنيمريشه لغت عبادت:

در زبان عربى وقتى كه چيزى رام، نرم مطيع بشود; بطوريكه هيچگونه عصيان و تعدى و مقاومتى نداشته باشد، اين حالت را تعبد مىگويند.

انسان عبد و معبد يعنى كسى كه رام و تسليم و مطيع است و هيچ گونه عصيانى ندارد. اين گونه بودن يعنى رام و مطيع بودن. يك ذره عاصى نبودن، حالتى است كه انسان بايد فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبد خدا بودن يعنى اين حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهاى ذات حق داشتن. و اما توحيد در عبد بودن و در عبادت، به معنى اين است كه در مقابل هيچ موجود ديگر و هيچ فرمان ديگرى اين حالت را نداشته باشد، بلكه نسبت به غير خدا حالت عصيان و تمرد داشته باشد. پس همواره انسان بايد دو حالت متضاد داشته باشد، تسليم محض خدا، و عصيان محض غير خدا. اين است معنى اياك نعبد خدايا تنها تو را مىپرستيم و غير تو را نمىپرستيم

بايد توجه داشت اطاعت آنهائيكه خداوند دستور اطاعت آنها را داده مثل پدر و مادر امام و رهبر جامع شرايط، همه در واقع اطاعتخدا است. زيرا چون خدا گفته است اطاعت مىكنيم هر رشتهاى كه به اينجا برسد عبادت خدا است، ولى هرچه در كنار خدا قرار بگيرد، يعنى در عرض خدا قرار بگيرد نه در طول، شرك است. شركها و توحيدها

در قرآن مصاديق گوناگونى براى شرك آمده است كه ما به بعضى از آنها اشاره مىكنيم كه ضمنا معنى توحيد عملى قرآن اجمالا روشن مىگردد.

1- افرايت من اتخذ الهه هواه (فرقان 43)آيا ديدى آن كس را كه هواى نفس خودش را معبود خودش قرار داده است.

در اين آيه انسان شهوت پرست مشرك شمرده شده است:

2- اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله (سوره توبه آيه 31)در حاليكه يهوديان و مسيحيان را مذمت مىفرمايد مىگويد! آنان بدون آنكه مستندى از امر خدا داشته باشند، حبرهاى خودشان (حبر عالم يهود را گويند) و راهبهاى خودشان را، خداى خويش قرار دادهاند و پرستش مىكنند.

پس آنجا كه مىگوئيم اياك نعبد يعنى خدايا، هيچ گروهى را به نام روحانى و به نام قديس و به نام ديگر عبادت نمىكنيم، كوركورانه اطاعت نمىكنيم، هر كس را تو فرمان دادهاى اطاعت كنيم مىكنيم و هر كس را كه تو فرمان ندادهاى اطاعت نمىكنيم.

اگر رسول خدا را اطاعت مىكنيم از آن جهت است كه تو صريحا فرمان او را واجب كردهاى.

اگر ائمه اطهار را به عنوان اولى الامر اطاعت مىكنيم چون تو فرمان دادهاى. اگر فرمان مجتهدان جامع الشرايط يعنى علماى متقى عادل آگاه را اطاعت مىكنيم به حكم اين است كه پيغمبر و ائمه اطهار كه فرمانشان را تو واجب الطاعه كرده اى به ما اين چنين دستور دادهاند.

3- قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لايتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله (سوره آل عمران آيه 64)

اين همان آيهايست كه رسول الله درسال 5 يا 6 هجرى بصورت بخشنامه به سران كشورهاى دنيا فرستاد.

بگو اهل كتاب، اى كسانى كه خودتانرا به يك كتاب آسمانى مستند مىكنيد، هنگى بيائيد بسوى يك حقيقتى كه براى همه ما على السويه است، نه ما مىتوانيم بگوئيم بما اختصاص دارد و نه شما مىتوانيد ادعا كنيد مخصوص شماست، و آن «الله» است. بيائيد هيچ چيزى را شريك او قرار ندهيم. تا آنجا كه مىفرمايد:

و الا يتخذ بعضنا بعضا...

برخى از ما برخى ديگر را «رب» و صاحب اختيار نگيريم، هيچ كدام ديگرى را عبادت و اطاعت نكنيم، معبود و مطاع نگيريم، تنها خدا را «رب» و معبود و مطاع بدانيم و بس.

اين نيز يكى ديگر از مظاهر توحيد عملى قرآن است كه مىفرمايد: هيچ انسانى انسان ديگر را رب خودش قرار ندهد و انسانى انسان ديگر را مربوب خوى نسازد. پس معنى اياك نعبد اين است: خدايا تنها ترا «رب» و مطاع قرار مىدهيم و هيچ معبود اجتماعى نداريم و هيچ انسانى را و فرمان انسانى را در برابر تو و فرمان تو مطاع قرار نمىدهيم.

4- و تلك نعمة تمنها على ان عبدت ان بنى اسرائيل (شعراء 22)

حضرت موسى، فرعون مآبى يعنى همان استبداد فرعون را تعبيد ناميده است. بنى اسرائيل هيچگاه فرعون را سجده نمىكردند، بلكه فرعون آنها را ذليل ساخته و به اطاعت اجبارى و كار اجبارى و بهرهكشى وادار كرده بود و هر نوع حق اختيار و آزادى را از آنها سلب نموده بود. آنها عملا در مقام فرعون رام و مطيع بودند. پس اياك نعبد يعنى خدايا تن به تبعيدها و تذليلها و اطاعتهاى اجبارى و بهرهكشى و سلب حق و اختيار و آزادى نمىدهيم

انحصار عبادت:

جمله اياك نعبد يك جمله است به جاى دو جمله. جمله اثباتى يعنى در مقابل خدا تسليم هستيم و جمله نفى يعنى در مقابل غير خدا هرگز تسليم نمىشويم.

در اين جمله روى اين بيان، همان ايمان و كفرى كه از شعار توحيد استفاده مىشود، گنجانده شده است مسلمانان كه مىگويد: لا اله الا الله در آن واحد يك ايمان و يك كفر را ابراز مىدارد: ايمان به خداوند و كفر به غير خدا

ايمان در اسلام، بدون كفر عملى نيست،بلكه همواره بايستى در كنار تسليم به خداوند، انكار مظاهر طغيان قرار گيرد، تا ايمان كامل گردد. ضمير جمع

نكته جالبى كه در اينجا كه مرحله توحيد عملى و مرحله «شدن» انسان است وجود دارد اين است كه در كلمه نعبد ضمير جمع آورده شده و بصورت مفرد يعنى اعبد گفته نشده است. گفته نشده: «من تنها تو را مىپرستم» بلكه گفته شده «ما، تنها تو را مىپرستيم». آن نكته در اين مقام ساخته شدن انسان است اين است كه انسان همانطور كه در پرتو شناختخدا و توجه به او ساخته مىشود نه در صورت غفلت از او و بىخبرى از او، همانطور كه در عمل و فعاليتساخته مىشود نه با نظر و انديشه محض انسان در ضمن عمل اجتماعى و همراهى و هماهنگ با جامعه توحيدى ساخته مىشود نه منفصل و جدا از قافله اهل توحيد. انسان موجودى است فكرى الهى، عملى، اجتماعى. انسان بدون انديشه و شناخت انسان حقيقى نيست. انسان بريده شده از خدا و غافل از خدا انسان نيست انسان انديشنده الهى بريده از جامعه توحيدى نيز انسان ناقص است. پس در حقيقت معنى اياك نعبد اين است:

خدايا ما مردم جامعه توحيدى در حركتى هماهنگ همه با هم بسوى تو و گوش بفرمان تو روانيماياك نستعين:

تنها از تو كمك مىخواهيم. از غير تو كمك نمىخواهيم و استعانت نمىجوئيم.

ممكن است اين سؤال بصورت ديگرى مطرح شود و آن اين كه چرا نبايد از غير خدا استعانت و استمداد جست اينكه غير خدا را نبايد عبادت كرد منطقى است و اما اينكه از غير خدا نبايد استعانت و استمداد جست چه منطقى دارد؟

درپاسخ اين سؤال بايد بگوئيم كه مطلب چيز ديگرى است. و اينطور نيست كه هر گونه كمك گيرى از غير خدا و اعتماد به غير قبيح باشد; خير، بلكه خداوند اصولا انسان را موجودى نيازمند به غير خلق كرده يعنى جامعه انسانها اينطور است كه هر كس به ديگرى محتاج است و اينكه مىبينم درسفارشات اسلامى دائما امر به تعاون مىكنند.

نمايانگر همين حقيقت است.

در قرآن مجيد مىفرمايد:

تعاونوا على البر و التقوى (مائده 2)

در كارهاى نيك يكديگر را مدد برسانيد، كلمه تعاون از ماده عون است. اگر استعانت از غير، در هيچ حدى جايز نبود پروردگار سفارش به تعاون نمىكرد، بلكه مىرساند: شما بيكديگر محتاج هستيد و لذا بايستى يكديگر را مدد و يارى كنيد

پس در جمله اياك نستعين نمىگويد كه انسان نبايد استمداد از ديگران بجويد. پس مطلب چيست؟

آنچه اين آيه شريفه مىرساند اين است كه: آن اعتماد نهائى و آن تكيهگاه قلب انسان يعنى آنچه كه در واقع و نفس الامر انسان به آن تكيه دارد بايستى خدا باشد و آنچه كه از آنها در دنيا استمداد مىجويد آنها را به عنوان وسيله بداند. و بداند كه حتى خود انسان قواى وجودى او، نيروى بازوى او نيروى مغزى او همه و همه وسائلى هستند كه خداوند آفريده و در اختيار او نهاده است و سررشته در دست او است. و لذا چقدر انسان در دنيا به وسايلى اعتماد مىكند ولى بعد مىبيند كه بر خلاف انتظارش آن وسيله كمكى كه بايد بكند انجام نداد.گاهى مىشود كه بقواى خويش اعتماد مىكند و مىبيند كه حتى آنها نيز تخلف مىورزند. تنها قدرتى كه اگر انسان به او تكيه كند و برنامهاش را با او تنظيم كند هيچ نگرانى نخواهد اشتخدا است

غرض اين است كه معنى اين جمله نه آن است كه انسان در جهان به هيچ وسيلهاى نبايد دست استمداد دراز كند بلكه بايستى در عين استمداد مسبب الاسباب را نيز بشناسد و بداند كه سر رشته وسائل و اسباب در دست او قرار دارداهدناالصراط المستقيم:

خدايا ما را به شاهراه استوار هدايت فرما.

براى اينكه صراط مستقيم كاملا روشن گردد بايستى چند مطلب را بيان كنيم:

1- همه موجودات در يك سير تكاملى و غير اختيارى كه لازمه ناموس هستى است به سوى خداوند در حركت و صير و تند الا الى اله تصير الامور. و ان الى ربك المنتهى. انسان به عنوان يكى از موجوات و مخلوقات محكوم به اين حكم است.

يا ايهاالانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه.

2- در ميان راههاى يك راه است كه راه مستقيم و شاهراه است و راه سعادت و راه اختيارى يعنى راهى است كه انسان بايد آن را برگزيند.

3- به دليل اين كه انسان آنچه بر مىگزيند از نوع راه راست; پس انسان نوعى حركت و طى طريق به سوى مقصدى را بر مىگزيند و به عبارت ديگر به سوى كمال خود مىخواهد حركت كند پس انسان يك موجود تكامل يابنده است و معنى اهدنا الصراط المستقيم اين است كه خدايا ما را به راه راست تكامل هدايت فرما.

4- راه تكامل كشف كردنى است نه اختراع كردنى برخلاف

5- راه مستقيم راهى است كه از اول جهت مشخص دارد برخلاف راههاى غير مستقيم از قبيل راه منحنى يا راه پيچ در پيچ

6- اين كه راه تكامل كشف شدنى است نه خلق كردنى و ابداع كردنى، به معنى اين نيست كه مانند راههاى مكانى قبلا در خارج از وجود راه رونده جادهاى كشيده شده است و او بايد در آن جاده قدم بگذارد بلكه به معنى اين است كه در متن وجود راه رونده راهى به سوى كمال حقيقى او كه رسيدن به بارگاه قرب حق است وجود دارد يعنى در متن وجود انسان استعداد فطرى براى رسيدن به كمال حقيقى وجود دارد آنچنانكه مثلا در هسته خرما استعداد درختشدن وجود دارد.

7- انسان درعين اين كه مجهز به استعدادى فطرى است نيازمند به راهنما و هادى است زيرا انسان با همه موجودات ديگر كه استعدادى طبيعى براى كمالات خود دارند يك تفاوت اساسى دارد و آن اين است كه موجودات ديگر همه راهشان در طبيعت مشخص شده و هركدام بيش از يك راه نمىتوانند داشته باشند ولى انسان اينطور نيست.

آنچه كه قرآن مىفرمايد اين است كه: خط سيرى از انسان تا خدا كشيده شده كه آن را مشخص كمال انسان است النهاية در برابر انسان مثلا هزار راه نهاده شده، كه تنها يكى از آنها راه مستقيم يعنى همان شاهراهى است كه بسوى خوا مىرود و بخدا منتهى مىگردد. ولى انسان در انتخاب هر كدام از اين راهها مختار است و اگر آن راه را انتخاب كند درست و گرنه راههاى ديگر همگى نادرست و غلط است.

و اين است معناى حديث معروفى كه روزى رسول اكرم در جائى نشسته بودند و گروهى در گرد ايشان بودند، حضرت شروع كردند خطوطى بر زمين ترسيم كردند كه يكى از آن خطوط مستقيم بود و خطوط ديگر كجو معوج و غير مستقيم. و سپس فرمود اين يك راه، راه من است و باقى ديگر هيچكدام راه من نيستند.

راز اين كه در قرآن همواره ظلمت بصورت جمع آمده و نور بصورت مفرد نيز همين است. الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور كه راه گمراهى گوناگون است ولى راه حق تنها يكى است

در قرآن كلمه سبيل به معنى راه بكار برده شده ولى معناى آن با طراط تفاوت دارد. و لذا سبيل احيانا بصورت جمع استعمال شده ولى صراط هميشه مفرد است. معناى سبيل آن راههاى فرعى است كه براه اصلى منتهى مىگردد. و معناى صراط همان راه اصلى است.

ممكن است براى رفتن به نقطهاى، يكراه اصلى بيشتر نباشد ولى راههاى فرعى كه از اطراف و اكناف مىآيد. متعدد باشند و بالاخره همه به آن راه منتهى گردند.

همه ما انسانها همچون كاروانى مىمانيم كه در مسير كمال در راه هستيم ولى بايد براى رسيدن بكمال نهائى از شاهراه اصلى عبور كنيم ولى ممكن است هر كدام از ما از يك طريق فرعى خودمان را به آن راه اصلى برسانيم. اگر هر كس در هر پست و مقامى قرار دارد به وظيفه انسانى اخلاقى و شرعى خود عمل كند در حقيقت راهى را انتخاب كرده كه سرانجام او را براه اصلى مىرساند گرچه راهها با يكديگر در ابتداى امر تفاوت كند.صراط الذين . . .

انسانها از اين نظر كه در مقام عبوديت چه چيز بدست بياورند، و در انتخاب راه چه راهى را انتخاب كنند به سه نوع تقسيم مىشوند.

يك دسته انسانهائى هستند كه راه عبوديت را طى مىكنند و بطوريكه در ذيل كلمه «الرحيم» گفتيم مشمول رحمتخاصه پروردگار هستند و انعام بعد از انعام على الدوام شامل حالشان مىگردد و گوئى احساس مىكنند كه دستى از غيب آنها را مىكشاند. اين دسته همان مقربان درگاه الهى مىباشند كه در درجه اول انبياء و اوليا و سپس افراد كامل انسانها هستند. و انسان بايد هميشه آنها را جلوى راه قرار دهد و بدنبال آنان قدم بردارد. و در جمله اول انسان راه راه آنان را از خداوند طلب مىكند

دسته دوم در مقابل دسته اولند و بجاى خدا غير خدا را پرستش كردهاند و خدا را عصيان نمودهاند، اينان نيز آثاراعمالشان يكى بعد از ديگرى در وجودشان ظهور كرده و همچون دستى آنان را از راه راست دائما دورتر مىسازد.

در اين ميان گروه سومى هستند، مذبذبين بين ذلك لاالى هولاء و الاالى هولاء، راه معين و مشخصى در پيش ندارند، متحير و سرگردانند، هر لحظه راهى را پيش گرفته و بجائى نمىرسند. قرآن از اينها به «الضالين» ياد مىكند.

ما كه مىگوييم اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم، غيرالمغضوب عليهم و لاالضالين، يعنى:

بار خدايا! راه راستت را بما بنماى، آن راهى كه راه اولياء و راستان و پاكان درگاه توست، آنانكه همواره مشمول انعامهاى پى در پى تو هستند نه راه بندگانى مسخ شده و از انسانيت بيگانه گشته كه مورد عضب تو قرار دارند و نه راه مردميكه حيران و سرگردانند و هر لحظه بشكلى درآمده و با گروهى در مىآميزند.«پايان سوره حمد

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فیس ایران در تاریخ 1348/10/11 و 15:25 دقیقه ارسال شده است

وای هنوز عضو فیس ایران نشدی!
سیستم دوستیابی فیس ایران
به دنبال دوستان جدید باشید
به جمع دختران و پسران ایرانی بپیوندید
با امکانات فراوان.
اضافه کردن مطلب. اضافه کردن عکس، فایل، ویدیو ...
همچنین اضافه کردن لینک وبلاگ خود که باعث افزایش بازدید شما می شود از قابلیت های دیگر است.
ثبت شده در ستاد ساماندهی کشور
پس بهتره هر چه زود تر به ما بپیوندید!
منتظر شماییم:
http://FaceIran.info

لینک عضویت در سایت:
http://faceiran.info/signup

به امید لحظات و روز های خوش
پاسخ : سلام

این نظر توسط Susa Web Tools در تاریخ 1348/10/11 و 16:51 دقیقه ارسال شده است

وبلاگ خود را به حداقل هزینه به سایت تبدیل کنید:

مزایای تبدیل وبلاگ به سایت:
1 - رسمی تر شدن وبگاه و اطلاعات وب شما از دید بازدید کننده که این خود موجب افزایش بازدید و اعتبار می شود.
2 - پس از ثبت آدرس سایت رتبه بندی جهانی وب شما در سایت الکسا که سایت رسمی رتبه بندی در جهان است شروع می شود.(هیچ وبلاگی در حال حاضر از سوی این سایت به رسمیت شناخته نخواهد شد مگر این که به سایت تبدیل شود)
3 -عدم درج آدرس سیستم وبلاگ دهی شما در آدرس اینترنتی و کوتاه و رسمی شدن آدرس اینترنتی جدید.
4 - ویژگی مهم ديگر اين است كه وبلاگ شما هم با نام جديد (سایت) و هم با نام قبلی (وبلاگ) در دسترس است. و هیچ تغييری در سرعت ، امكانات و مطالب وبلاگ شما ايجاد نخواهد شد، و تنها آدرس وبلاگتان به سايت تبديل مي شود.

.: ارزان ترین مرکز تبدیل وبلاگ به سایت = سوسا وب تولز :.

جهت کسب اطلاع بیشتر و سفارش به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://susawebtools.ir/?spe=b2s
پاسخ : سلام

این نظر توسط فرا اینترنت در تاریخ 1348/10/11 و 18:48 دقیقه ارسال شده است

خبرکده فرا اینترنت هم راه اندازی شد " دکتر احمدی نژاد در گذشت!!!!!!!!" شاهکار جدید فوتبال بی ابروی ما شیث و نصرتی
سلام دوست من.
در فرا اینترنت چه چیزهایی را پیدا میکنی؟
محصولات متنوع ، فانتزی و مدرن
لوزام بهداشتی، ارایشی و زناشویی
محصولات کاربردی
قسمتی برای فروش دامنه ، شما هم اگه دامینی برای فروش دارید میتونید اونجا عرضه کنید
""بازدید کنندگان محترم ، فرا اینترنت در هر هفته به دو نفر هدیه ای ناقابل تقدیم میکند""

مجموعه مقالات و فایل هایی برای دانلود
هکر کیست؟!!!!!!!!!!!
میخوای با خوندن اس ام اس در آمد کسب کنی؟
سقوط نوکیا!!!!!!!
ابزار جدید و شگفت انگیز گوگل را می شناسید؟ جستجوی معکوس تصویر!
در مورد گوگل پلاس چه می دایند؟
مقاله ای در مخالفت با گوگل پلاس
عرضه یو اس پی دریافت ماهواره بی نیاز از دیش!!!!!!!!! رایگان
خطاها و ارورها در اتصال وی پی ان

دوست من سایت در حال کامل شدن است.
از نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما استقبال میکنیم.
از غرفه های سایت بازدید کنید

این نظر توسط افزایش رنک گوگل و الکسا در تاریخ 1348/10/11 و 18:48 دقیقه ارسال شده است

افزایش پیج رنک گوگل |
افزایش رنک الکسا |
بازدید فوق العاده بالا |
افزایش درصد سئوی وبلاگ شما با تبادل لینک با ما امکان پذیر است(پیج رنک ما 2 میباشد و تبادل لینک با ما 100% به افزایش رنک شما کمک میکند)

این نظر توسط فرا اینترنت در تاریخ 1348/10/11 و 18:44 دقیقه ارسال شده است

خبرکده فرا اینترنت هم راه اندازی شد " دکتر احمدی نژاد در گذشت!!!!!!!!" شاهکار جدید فوتبال بی ابروی ما شیث و نصرتی
سلام دوست من.
در فرا اینترنت چه چیزهایی را پیدا میکنی؟
محصولات متنوع ، فانتزی و مدرن
لوزام بهداشتی، ارایشی و زناشویی
محصولات کاربردی
قسمتی برای فروش دامنه ، شما هم اگه دامینی برای فروش دارید میتونید اونجا عرضه کنید
""بازدید کنندگان محترم ، فرا اینترنت در هر هفته به دو نفر هدیه ای ناقابل تقدیم میکند""

مجموعه مقالات و فایل هایی برای دانلود
هکر کیست؟!!!!!!!!!!!
میخوای با خوندن اس ام اس در آمد کسب کنی؟
سقوط نوکیا!!!!!!!
ابزار جدید و شگفت انگیز گوگل را می شناسید؟ جستجوی معکوس تصویر!
در مورد گوگل پلاس چه می دایند؟
مقاله ای در مخالفت با گوگل پلاس
عرضه یو اس پی دریافت ماهواره بی نیاز از دیش!!!!!!!!! رایگان
خطاها و ارورها در اتصال وی پی ان

دوست من سایت در حال کامل شدن است.
از نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما استقبال میکنیم.
از غرفه های سایت بازدید کنید

این نظر توسط آموزش رايگان برنامه نويسي در تاریخ 1348/10/11 و 14:33 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست گلم
من نمیخوام مثل بقیه تبلیغ کنم
ولی اگر دنبال آموزش،برنامه نویسی و نرم افزار های مختلف هستی
من می تونم سایت سورس باران رو بهت معرفی کنم
چون انواع آموزش های مختلف فارسی بصورت کتاب و همچنین تصویری
وجود داره که از این آموزش ها می تونم آموزش فتوشاپ،برنامه نویسی و حتی
ساختن قالب نام برد.
و بخش های مختلفی که شامل سورس های برنامه نویسی، دانلود
نرم افزارهای مهم و کاربردی و کمیاب نام برد
با سورس باران برنامه نویسی را معنایی دوباره بخشیم.
یا علی
پاسخ : تشکر درصورت نیاز به شما مراجعه خواهیم کرد.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    گروه علمی پژوهشی شهید صیاد

     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 66
  • بازدید کلی : 11,354
  • کدهای اختصاصی